معاون هنری اداره تجسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی معرفی شد «جمعه‌بازار کتاب مشهد» در جمعه بارانی مشهد (۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳) + تصاویر «زهرا خوشکام» همسر علی حاتمی درگذشت (۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳) علت مرگ بروسلی چه بود؟ نقد و بررسی فیلم سینمایی «مست عشق» در برنامه هفت (۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳) فیلم‌های سینمایی امروز تلویزیون (جمعه ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳) مصطفی رحماندوست: خلق نگاه تازه از دنیای کودکان در شعر رضوی نیاز این حوزه است بر مدار نور به پیشواز میلاد هشتمین نور | افتتاح نمایشگاه خوشنویسی طلاب حوزه علمیه در آستانه میلاد حضرت رضا (ع) روایتی کافکایی از یک طنز تلخ | گفتگو درباره رمان «کمیته» رونمایی از نقاشی پرحاشیه چارلز سوم «زنانی که با گرگ‌ها دویده‌اند» ساخته امیراطهر سهیلی روی پرده سینما رفت + فیلم «زخم کاری» و «سووشون» در انتظار پخش از شبکه نمایش اگر دستت را رها کردم روایت‌های دیده نشده از زائران امام رضا (ع) «حماسه» جاری در ادبیات «پرونده مختارنامه» در نمایشگاه کتاب استقبال از «مکس دیوانه» در جشنواره کن
سرخط خبرها

به یاد شهید وحدت، رجبعلی محمدزاده، هم زمان با سالروز پروازش | یک شهید و ۲ مزار

  • کد خبر: ۱۳۰۰۸۴
  • ۲۶ مهر ۱۴۰۱ - ۱۳:۰۲
به یاد شهید وحدت، رجبعلی محمدزاده، هم زمان با سالروز پروازش | یک شهید و ۲ مزار
رجبعلی محمدزاده، در طول دوران خدمتش از جنوب تا غرب و از غرب تا شرق را برای حفظ امنیت، وجب می‌کرد. از سال ۷۳ تا ۷۶ در نوار مرزی عراق بود و یک سال بعد راهی مرز‌های شرقی خراسان شد.

آزاده چشمه سنگی | شهرآرانیوز؛ بعد از یک هفته بی خبری، با لباس بلوچی پاره و صورت آفتاب سوخته و لب‌های ترک خورده، به خانه آمد. در ماموریت بود. بی آنکه گلویی تازه کند، رفت برای استراحت. هنوز سرش به زمین نرسیده بود که تلفن همراهش زنگ خورد. از تمام وجودش، فقط غبار راه برای اهل خانه باقی ماند. کفش هایش هنوز گرم پاهایش بود که دوباره بندهایش را سفت کرد و به ماموریت تازه‌ای رفت. روزی هم که پیشنهاد استانداری خراسان شمالی را به او دادند، دلش رضا نداد پیراهن سپاه را آویز بند رخت کند و لباسی را که امید شهادتش را در تاروپود آن می‌دید، از تن بیرون بکشد.

رجبعلی، مرد میانه میدان بود؛ چه آن روز‌های نوجوانی اش که هم زمان با اوج گیری انقلاب اسلامی، در کف خیابان‌ها گوش به فرمان حضرت خمینی (ره) برابر رژیم ستمشاهی مبارزه می‌کرد، چه پس از انقلاب که در زمره نخستین اعضای بسیج بود و با آغاز جنگ تحمیلی از همان جا عازم جبهه‌های نبرد شد. رزمندگانی که در عملیات‌های نصر و بیت المقدس و کربلا حضور داشتند، هرگز خنده‌های دلنشین و مهربانی برادرانه آقارجب را فراموش نمی‌کنند؛ رأفتی که با اقتدار و شجاعتی بی نظیر گره خورده بود و به فراخور موقعیت ها، گاه با پای برهنه آرپی جی را به دوش می‌انداخت و تانک‌های دشمن را نشانه می‌رفت.

گاهی هم با جراحات ناشی از قطع پا، خود را به گردان می‌رساند تا قوت قلب سایر رزمندگان باشد. رجبعلی محمدزاده، در طول دوران خدمتش از جنوب تا غرب و از غرب تا شرق را برای حفظ امنیت، وجب می‌کرد. از سال ۷۳ تا ۷۶ در نوار مرزی عراق بود و یک سال بعد راهی مرز‌های شرقی خراسان شد. سپس به مقصد سیستان وبلوچستان حرکت کرد تا در رکاب شهیدشوشتری، برای ارتقای عدالت اجتماعی منطقه، اقتدار امنیت و حمایت قشر آسیب دیده، رسالت خود را به سرانجام برساند.

فرماندهی سپاه سلمان آخرین مسئولیت شهید محمدزاده در دوران خدمتش بود و در ۲۶ مهر سال ۸۸ شانه به شانه شهیدشوشتری در میانه همایش سران و معتمدان عشایر و طوایف شیعه و سنی، بر اثر انفجار، به دست عوامل ریگی به شهادت رسید و خونش با خون بومیان اهل تسنن منطقه درآمیخت؛ همان وحدتی که بار‌ها در تریبون‌های گوناگون از اعتقاد قلبی خود به آن سخن گفته بود.

پیکر آقارجب پس از تشییع در شهر‌های زاهدان، تهران، بجنورد، شیروان، فاروج و قوچان نهایتا در مشهد آرام گرفت. اما نیرو‌های گردان نصرا... که می‌خواستند پیکر فرمانده کنار سایر شهدای گردان در بجنورد قرار بگیرد، تابوت خون آلود شهید را که از صحنه شهادت باقی مانده بود، به طور نمادین تشییع و در گلزار شهدای بجنورد دفن کردند تا محلی برای رفع دلتنگی و نجوا‌های پنهانی ارادتمندان این شهید والامقام باشد.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->